«و سأل محمد بن عمران» طريق الصدوق إليه حسن و كتابه معتمد «أبا عبد الله عليه السلام إلخ» يدل على أن الجهر و الإخفات في مواضعهما مأمور بهما و على أفضلية التسبيح و على الأربع.
و در صحيح از ابن ابى عمير از محمد بن عمران و ظاهر ابن حمران باشد چنانكه از علل ظاهر مىشود و اگر چه هر دو بحسب سند و بحسب حال خود مساويند منقولست كه گفت سؤال كردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللّٰه عليه كه سبب چيست كه بلند مىخوانند نماز جمعه و نماز شام و نماز خفتن و نماز صبح را و ما بقى كه ظهر و عصر است در آن بلند نمىخوانند ديگر سبب چيست كه تسبيحات اربع در دو ركعت آخر بهتر است از قرائت حضرت فرمودند كه چون حق سبحانه و تعالى پيغمبرش را به آسمان برد اول نمازى كه حق سبحانه و تعالى بر آن حضرت واجب گردانيد ظهر روز جمعه بود و حق سبحانه و تعالى ملائكه را مقرر ساخت كه در عقب آن حضرت نماز كنند و امر كرد پيغمبرش را صلى اللّٰه عليه و آله كه قرائت را بلند بخواند تا فضل آن حضرت را بر فرشتگان ظاهر سازد به آن كه سوره حمد و باقى سور قرآنى را بر آن حضرت فرستاده است و هيچ پيغمبرى را نداده آن چه به آن حضرت داده است پس نماز عصر را بر آن حضرت واجب ساخت و هيچ يك از فرشتگان را به آن حضرت ملحق نگردانيده و امر كرد او را كه آهسته بخواند قرائت را زيرا كه در عقب حضرت كسى نبود كه قرائت را بشنود پس نماز شام را بر آن حضرت واجب گردانيد و فرشتگان را امر كرد كه در عقب آن حضرت نماز كنند پس حق سبحانه و تعالى آن حضرت را امر فرمود كه بلند بخواند و هم چنين نماز خفتن را پس چون قريب به صبح شد حضرت به زير آمدند و حق سبحانه و تعالى نماز صبح را بر آن حضرت واجب گردانيد و امر كرد حضرت را كه نماز صبح را بلند بخواند تا ظاهر سازد فضل او را بر آدميان چنانكه ظاهر ساخت بر فرشتگان و از اين جهت است كه نماز صبح را بلند مىخوانند و از اين حديث ظاهر مىشود كه جماعت در نمازهاى جهريه اهم است از نمازهاى اخفاتيه و در دو ركعت آخر تسبيح افضل است از قرائت زيرا كه چون حضرت در نماز بدون ركعت آخر رسيدند بخاطر خود آوردند عظمت و جبروت الهى را پس متحير و مدهوش شدند و تسبيحات اربع را خواندند بنا بر اين است كه تسبيح بهتر است از قرائت كه متابعت آن حضرت كرده باشند.