4-اسحق بن يعقوب گويد از محمد بن عثمان عمرى خواهش كردم يك نامهاى كه در آن از مسائل مشكلى پرسيدم برساند توقيعى بخط صاحب الزمان(عليه السّلام)براى من بيرون آمد باين مضمون 1-اما در باره اينكه از من پرسيدى(خدايت رهبرى كند و پايدار دارد)راجع بامر منكران من از خاندان و عموزادگان خودم بدان كه ميان خدا و كسى خويشاوندى نيست و هر كس مرا منكر باشد از من نيست و روش او روش زاده نوح عليه السلام است 2-روش عمويم جعفر و فرزندانش روش برادران يوسف عليه السلام است 3-نوشيدن آبجو حرام است و شلمك يا سلمك(گياهى مدر و داراى مواد مسكر)عيب ندارد اموال شما را ما براى آن مىپذيريم كه شما پاك شويد هر كه خواهد بفرستد هر كه خواهد بفرستد هر كه خواهد قطع كند؛آنچه خدا بمن داده بهتر است از آنچه بشما داده است 4-اما ظهور فرج با خداست و وقتگذاران دروغگويانند 5-اما گفتار كسى كه گويد حسين(عليه السّلام)كشته نشد كفر و تكذيب و گمراهى است6-اما در حكم پيشآمدهاى تازه براويان حديث ما رجوع كنيد زيرا آنها حجت بر شمايند و من حجت بر آنهايم 7-اما محمد بن عثمان عمرى رضى اللّٰه عنه و عن ابيه در قبل مورد وثوق من است و نوشته او نوشته من است 8-اما محمد بن مهزيار اهوازى بزودى خدا دلش را اصلاح كند و شكش را برطرف سازد و اما آنچه را براى ما ميفرستى همان را بپذيريم كه پاك و حلالست و بهاى كنيز خواننده حرامست 9-محمد بن شاذان بن نعيم مرديست از شيعيان ما خاندان 10-و اما ابو الخطاب محمد بن ابى زينب اجدع ملعونست و اصحابش هم ملعونند با هم عقيدههاى آنان منشين زيرا من از آنها بيزارم و پدرانم(عليهم السّلام)از آنها بيزارند 11-و اما كسانى كه اموال ما را در دست دارند هر كس چيزى از آنها را بر خود حلال شمارد همانا آتش خورده است 12-و اما خمس بر شيعيان ما مباح شده است و تا هنگام ظهور از آن معافند تا حلالزاده باشند و حرامزاده نگردند 13-اينكه جمعى در دين خداى عز و جل شك كردند از آنچه بما دادند پشيمانند ما از هر كس فسخ عمل بيعت خواهد بيعت را برداشتيم و نيازى بصله شكاكان نداريم 14-اما علت وقوع غيبتى كه پديد شده است بدرستى كه خداى عز و جل ميفرمايد(در سوره مائده آيه 101)اى آن كسانى كه ايمان داريد از چيزهائى نپرسيد كه اگر براى شما هويدا گردد بدتان آيد هيچ كدام از پدران من نبود جز آنكه در گردنش بيعت يكى از سركشانش واقع گرديده بود و براستى من ظهور ميكنم و هنگام ظهور بيعت احدى از سركشان بگردنم نيست15-وجه بهرهورى از من در پنهانى من مانند بهرهورى از آفتاب است كه ابر آن را از ديدهها نهان كرده و براستى من امان اهل زمينم چنانچه ستارهها امان اهل آسمانند،پرسش از آنچه براى شما سودى ندارد موقوف كنيد و دنبال دانستن آنچه را كه از شما صرف نظر شده نباشيد و براى تعجيل فرج بسيار دعا كنيد كه همان فرج و گشايش شما است درود بر تو اى پسر اسحق و بر هر كس پيرو هدايت است
اسحاق بن يعقوب گويد:از محمّد بن عثمان عمرى درخواست كردم نامهاى را كه مشتمل بر مسائل دشوارم بود برساند و توقيعى به خط مولاى ما صاحب الزّمان عليه السّلام چنين صادر شد: خداوند تو را ارشاد كند و پايدار بدارد،امّا سؤالى كه در بارۀ منكران از خاندان،و عموزادگان ما كردى،بدان كه بين خداى تعالى و هيچ كس خويشاوندى نيست و كسى كه مرا انكار كند از من نيست و راه او مانند راه پسر نوح است،امّا راه عمويم جعفر و فرزندانش راه برادران يوسف است. امّا نوشيدن آبجو حرام است و نوشيدن شلماب كه نوعى شربت است مانعى ندارد و امّا اموال شما را نمىپذيريم مگر آنكه آن را طاهر سازيد هر كه خواهد بفرستد و هر كه خواهد قطع كند كه آنچه خداى تعالى به من داده است بهتر از آن است كه به شما داده است. و امّا ظهور فرج،آن با خداى تعالى است و تعيينكنندگان وقت دروغ مىگويند. و امّا اعتقاد كسى كه مىگويد حسين عليه السّلام كشته نشده است آن كفر و تكذيب و گمراهى است.و امّا حوادث واقعه،در بارۀ آن مسائل به راويان حديث ما رجوع كنيد كه آنان حجّت من بر شما هستند من نيز حجّت خدا بر آنها هستم. و امّا محمّد بن عثمان عمرى-كه درود خدا بر او و پدرش باد-مورد وثوق من است و كتاب او كتاب من است. و امّا محمّد بن علىّ بن مهزيار اهوازى،خداى تعالى به زودى قلب او را به صلاح آورد و شكّش را برطرف سازد. و امّا آنچه را براى ما فرستادى از آن رو مىپذيريم كه پاكيزه و طاهر است، و بهاى كنيز خواننده حرام است. و امّا محمّد بن شاذان بن نعيم،او مردى از شيعيان ما اهل البيت است. و امّا ابو الخطاب محمّد بن أبى زينب اجدع،او و اصحابش ملعونند و با همفكران او مجالست مكن كه من از آنها بيزارم و پدرانم نيز از آنها بيزار بودند. و امّا كسانى كه اموال ما را با اموال خودشان در مىآميزند،هر كس چيزى از اموال ما را حلال شمارد و آن را بخورد همانا آتش خورده است.و امّا خمس،آن بر شيعيان ما مباح است و تا هنگام ظهور امر ما از آن معافند تا ولادتشان پاكيزه شود و نه خبيث. و امّا پشيمانى گروهى كه در دين خداى تعالى به واسطۀ آنچه به ما دادند شكّ كردند،ما از هر كسى كه فسخ بيعت كند بيعتمان را برداشتيم و نيازى به عطاى شكّكنندگان نيست. و امّا علت وقوع غيبت،خداى تعالى مىفرمايد:«