کشف الغمة / ترجمه زواره ای ; ج ۲ ص ۲۰۳
و در آن وقت كه آن حضرت از حرم متوجه كوفه بود در راه فرزدق بن غالب شاعر بخدمت وى رسيد و گفت: يا ابن رسول اللّٰه چون بود كه ميل فرمودى بجانب كوفه و حال آنكه ايشان كشتند ابن عم ترا مسلم بن عقيل و شيعه او را، از حق تعالى براى او روح و راحت و رحمت طلبيد و فرمود كه: جريان حكم قضى بر او شد و باقى آن بر ما نيز خواهد شد و اين أبيات را انشا فرمود:
و ان تكن الدنيا تعد نفيسة#فدار ثواب اللّٰه اعلى و انبل و ان تكن الا بدان للموت انشأت#فقتل امرء و اللّٰه بالسيف افضل و ان تكن الارزاق قسما مقدرا#فقلة حرص المرء في الكسب اجمل و ان تكن الاموال للترك جمعها#فما بال متروك به المرء يبخل.
يعنى و اگر باشد دنيا از آن قبيل كه او را شمارند نفيس پس مقرر است كه دار ثواب الهى كه عالم آخرت است از آن اعلى و أعظم استو اگر هست كه أبدان از براى مرگ مخلوق شده و اين امر واقعى است پس قتل مرد بخدا سوگند بشمشير بهتر است، و اگر هست أرزاق قسمت مقرر مقدر پس قلت حرص مرد در كسب و اكتساب نيكوتر است، و اگر چنانچه جمع اموال از براى ترك ست پس چه حال است چيزى را كه ترك كرده خواهد شد بآن مرد بخيلى مينمايد بمصرفش صرف نميكند،