داود بن كثير رقى مىگويد:در محضر امام صادق بودم.آب خواست و چون به حضورش آوردند و نوشيد،ديدم چشمهايش اشك آلوده شد و گريست و فرمود: اى داود!نفرين خدا بر قاتل حسين باد.ياد حسين چقدر زندگى را تلخ و ناگوار مىكند.من هيچ گاه آب سرد نمىنوشم مگر اينكه حسين(عليه السّلام)را ياد مىكنم و هيچ بندهيى نيست كه چون آب سرد بياشامد،از حسين(عليه السّلام)ياد كند و بر قاتل او لعنت فرستد،مگر اينكه خداوند براى او صد هزار حسنه مىنويسد و صد هزار خطاى او را محو مىفرمايد و صد هزار درجه بر درجهاش مىافزايد و چون كسى است كه صد هزار برده آزاد كرده باشد و روز قيامت خداوندش گشاده چهره محشور مىفرمايد.