الخصال / ترجمه کمره ای ; ج ۲ ص ۲۱۸
امام پنجم(عليه السّلام)در تفسير قول خداى تعالى در سورۀ مائده(آيه 3)حرام شده بر شما مردار و خون و گوشت خوك تا آخر آيه فرمود مردار و خون و گوشت خوك معروفند«
وَ مٰا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اَللّٰهِ
» يعنى حيوانى كه براى بتها قربانى ميكردند و اما منخنقه(خفه شده)تفصيلش اينست كه مجوسيان حيوان سربريده نميخوردند و آن را مردار مى كردند و ميخوردند و گاو و گوسفند را خفه ميكردند و چون ميمرد ميخوردند(مترديه)و گاهى چشمش را مىبستند و آن را از پشت بام پرتاب ميكردند و چون ميمرد آن را ميخوردند و نطيحة گاهى ميشها را شاخ بشاخ ميانداختند و چون يكيشان ميمرد ميخوردند و ما اكل السبع آنچه را گرگ و شير ميكشت ميخوردند و خدا آن را حرام كرد«
وَ مٰا ذُبِحَ عَلَى اَلنُّصُبِ
»براى آتشكدهها قربانى ميكشتند و ميخوردند قريش هم درخت و سنگ را ميپرستيدند و براى آنها قربانى ميكشتند و ميخوردند«
وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاٰمِ ذٰلِكُمْ فِسْقٌ
» فرمود قريش شتر نحر شده را ده بخش ميكردند و بر سر آن جمع ميشدند و با تير قرعه مىكشيدند و آن را بدست اشخاص ميدادند تيرهاى قمار ده تا بود هفت آنها سهميه داشت و سه تا سهميه نداشت نام آن هفت كه سهميه داشت فذ،توأم،مسيل،نافس،حليس،رقيب،معلى بود فذ يك بخش ميبرد توأم دو بخش مسيل سه بخش نافس چهار بخش حليس پنج بخش رقيب شش بخش معلى هفت بخش و آن سه كه سهميه نداشتند و سميح و منيح و غد ناميده شدند بهاى شتر كشته بگردن كسانى بود كه تير بىسهم بآنها اصابت ميكرد و اين قماريست كه خداوند آن را حرام كرده.

الخصال / ترجمه جعفری ; ج ۲ ص ۱۷۹
57-ابان بن تغلب از امام باقر(عليه السّلام)نقل مىكند كه آن حضرت در بارۀ سخن خداوند: «بر شما مردار و خون و گوشت خوك و...حرام شده است.» فرمود:مردار و خون و گوشت خوك معلوم است و اما«گوسفندى كه بدون ذكر نام خدا سر بريده شده» منظور قربانى بتهاست،و اما«منخنقه»اين بود كه مجوسىها حيوانات ذبح شده را نمىخوردند بلكه مردار مىخوردند و آنها گاو و گوسفند را خفه مىكردند و چون خفه مىشد و مىمرد،مىخوردند،و«متردّيه»اين بود كه چشمان حيوان را مىبستند و از بالاى بام به پايين مىانداختند و چون مىمرد آن را مىخوردند و«نطيحه»اين بود كه ميشها را با هم درگير مىكردند و چون يكى از آنها مىمرد مىخوردند،«و ما اكل السبع الاّ ما ذكيتم»اين بود كه آنها حيوانى را كه گرگ و شير آن را كشته بود مىخوردند،كه خدا آن را حرام كرد«و ما ذبح على النصب»حيوانى بود كه براى آتشكدهها ذبح مىكردند و قريش درخت و صخره را پرستش مىكردند و براى آنها گوسفند ذبح مىكردند. «و ان تستقسموا بالازلام»اين بود كه آنان شترهاى نحر شده را ده بخش مىكردند و دور آن جمع مىشدند و تيرها را بيرون مىآوردند و آنها را به يك نفر مىدادند و آن تيرها ده تا بود كه هفت تا از آنها سهم داشت و سه تا پوچ بود،نامهاى تيرهايى كه سهم داشت عبارت بود از:فذّ،توأم،مسبل،نافس،حلس،رقيب و معلّى.«فذّ»يك سهم و «توأم»دو سهم و«مسبل»سه سهم و«نافس»چهار سهم و«حلس»پنج سهم و«رقيب» شش سهم و«معلّى»هفت سهم.و تيرهايى كه سهم نداشتند عبارت بودند از:سفيح، منيح و وغد.قيمت شترها را كسى پرداخت مىكرد كه از اين تيرها سهمى بر او اصابت نمىكرد و اين همان قمار بود كه خداوند آن را حرام كرد.

الخصال / ترجمه فهری ; ج ۲ ص ۵۲۷
57-امام باقر عليه السّلام در تفسير آيۀ مباركة كه خداوند ميفرمايد مردار و خون و گوشت خوك بر شما حرام شده است فرمود:مردار و خون و گوشت خوك كه معروف است و اما آنچه براى غير خدا كشته شود حيوانى است كه براى بتها قربانى شود و اما منخنقة:آن است كه مجوس را عادت بر اين بود كه حيوان سربريده نميخوردند و مردار ميخوردند و گاو و گوسفند را خفه ميكردند و چون خفه ميشد و ميمرد آن را ميخوردند و معناى(متردية)اينكه مجوس چشمهاى حيوان را ميبستند و از پشت باماش مىافكندند و چون باين ترتيب ميمرد آن را مىخوردند و معناى(نطيحة)اينكه گوسفندها را شاخ بشاخ هم مىانداختند و چون يكى در اين ميان ميمرد آن را مىخوردند و معناى(«
مٰا أَكَلَ اَلسَّبُعُ إِلاّٰ مٰا ذَكَّيْتُمْ
»)اينكه آنچه را كه گرگ و شيرشان ميكشت ميخوردند و خداوند حرامش كرد و معناى(«
مٰا ذُبِحَ عَلَى اَلنُّصُبِ
»)اينكه مجوس براى آتشكدهها قربانى ميكردند و قريش هم كه درخت و سنگ مىپرستيدند براى آن دو قربانى ميكردند و معناى («
وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاٰمِ
»)اين است كه شترى را مىكشتند و آن را ده بخش مىكردند سپس گرد هم آمده و تيرها را بيرون آورده و هر يك از تيرها را بيكى ميدادند عدد تيرها ده بود كه هفت عدد از آنها سهم بربود و سه عدد بىسهم تيرهائى كه سهمبر بودند بنام فذ و توأم و مسبل و نافس و حلس و رقيب و معلى بودند كه فذ يك سهم داشت و توأم دو سهم و مسبل سه سهم و نافس چهار سهم و حلس پنج سهم و رقيب شش سهم و معلى هفت سهم و تيرهائى كه سهم بر نبود بنام سفيح و منيح و وغد بودند و بهاى شتر بعهدۀ كسى بود كه از تيرهاى سهم بر بنام او در نيامده باشد و اين نحو تقسيم قمارى بود كه خداى عز و جل آن را حرام فرمود.

الخصال / ترجمه مدرس گیلانی ; ج ۲ ص ۴۸
-امام محمد باقر(عليه السّلام)در تفسير آيۀ قرآن كه گفته:بر شما مردار و خون و گوشت خوك حرام شدهاند.گفته:مردار و خون و گوشت خوك شناخته شده. «
وَ مٰا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اَللّٰهِ
»،يعنى جانورى كه براى بتهاى خود قربانى مىكردند(منخنقه)يعنى خبه شده آنكه بود كه گبران جانور سر بريده نمىخوردند و آن را مردار مىكردند و مىخوردند.بر اين قاعده گاو و گوسفند را خبه مىكردند،و چون مىمرد مىخوردند.(متردية)و گاهى جانور را چشم بسته از پشت بام مىافكندند چون مىمرد آن را مىخوردند(نطيحه)و گاهى ميشها را شاخ به شاخ به يك ديگر مىافكندند و چون يكى از اين دو مىمرد آن را مىخوردند.«
وَ مٰا أَكَلَ اَلسَّبُعُ)
»و آنچه را گرگ و شير مىكشت آن را مىخوردند،خدا آن را حرام گردانيد.(«
وَ مٰا ذُبِحَ عَلَى اَلنُّصُبِ
»)و آنچه براى آتشكدهها قربانى مىكردند مىخوردند.قريش نيز درخت و سنگ را مىپرستيدند و براى آنها قربانى مىكردند و مىخوردند.(«
وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاٰمِ ذٰلِكُمْ فِسْقٌ
»)امام گفت:قريش اشتر نحر شده را پاره مىكردند و بر سر آن جمع مىشدند و با تير قرعه مىكشيدند و آن را به دست كسانى مىدادند،تيرهاى قمار زده بود.هفت از آنها رسد داشت و سه رسد نداشت نام آن هفت كه رسد داشت:فذ،توأم،مسيل،نافس،حليس،رقيب،معلى بود.فذ يك بخش مىبرد،توأم دو بخش،مسيل، سه بخش،نافس چهار بخش،حلسين پنج بخش،رقيب شش بخش،معلى هفت بخش.اين هفت اسم بر تيرهايى اطلاق مىشد كه دنبالۀ آنها پر نداشت.و آن سه كه رسد نداشت:شميح،منيح،وغد نام داشت.و اينها تيرهايى بود كه دنبال آنها پر داشت:قيمت اشتر كشته به گردن كسانى بود كه تير بىسهم به آنها بر مىخورد و اين در واقع قمار بود از اين جهت خدا آن را حرام ساخت.
