ابى ظبيان گويد زن ديوانهاى كه زنا داده بود حضور عمر آوردند عمر فرمان داد او را سنگسار كنند مأمورين آن كيفر بعلى«عليه السّلام»برخوردند پرسيد اين زن چه كرده؟گفتند ديوانهايست كه زنا داده و عمر دستور سنگسار او را صادر كرده فرمود دست نگهداريد،خود حضرت نزد عمر آمده و باو گفت مگر نميدانى كه قلم از سه كس برداشته است از بچه تا بالغ شود و از ديوانه تا بهوش آيد و از خواب تا بيدار گردد.
233-ابو ظبيان مىگويد:زن ديوانهاى را نزد عمر آوردند كه زنا كرده بود،عمر دستور داد كه او را سنگسار كنند،آن زن را از كنار على(عليه السّلام)عبور دادند،على پرسيد:او كيست؟گفتند:زن ديوانهاى است كه زنا كرده و عمر دستور داده كه سنگسار شود، حضرت فرمود:عجله نكنيد و نزد عمر آمد و گفت:آيا نمىدانى كه از سه كس قلم برداشته شده:كودك تا وقتى كه به بلوغ برسد،و ديوانه تا وقتى كه به هوش آيد،و خوابيده تا وقتى كه بيدار شود.
233-ابى ظبيان گويد:زنى ديوانه را كه زنا داده بود به نزد عمر آوردند عمر دستور داد تا سنگسارش كنند زن را كه براى اجراى حكم مىبردند گذارشان بعلى افتاد فرمود:جريان چيست؟گفتند زنى است ديوانه كه مرتكب زنا شده است و اكنون عمر دستور سنگسارشدنش را صادر كرده است فرمود: شتاب نكنيد آنگاه به نزد عمر آمد و فرمود:مگر ندانستهاى كه قلم تكليف از سه كس برداشته شده است از بچه تا شهوت جنسى از او دفع شود و از ديوانه تا به خود آيد و از خواب رفته تا بيدار گردد
-ابو ظبيان گفته:زن ديوانهيى زنا داده بود، عمر دستور داد او را سنگسار كنند مأموران به على برخوردند.پرسيد چه كرده است؟.گفتند ديوانهيىست زنا داده و عمر فرمان داده او را سنگسار كنند،پيش عمر آمد و گفت:ندانستهيى كه قلم تكليف از سه تن برداشته شده:از كودك تا رسيده گردد و از ديوانه تا فرزانه شود و از خواب تا بيدار گردد».