امام سوم گويد شنيدم پدرم ميفرمود اعمال سه حالت دارند فرائض يعنى اعمالى كه از جانب خدا بطور حتم معين شده،فضائل يعنى كارهاى خوب كه انجام آنها نيك است ولى حتمى نيست،گناهان كه مورد غدقن است و نبايد انجام داد اما اعمال واجبه مطابق فرمان خدا است و مورد پسند اوست و بحكم الهى و تقدير و خواست او است و خدا آنها را دانسته اما فضائل بفرمان خدا نيست و گر نه ترك آنها روا نبود ولى پسند خداست و بحكم الهى و خواست اوست و آنها را دانسته و اما گناهان بدستور خدا نيست و بسند خدا هم نيست ولى در اثر حكم خدا و بتقدير و خواست اوست و خدا آنها را دانسته و سپس بر آنها گناهكاران را عقوبت ميكند و كيفر آنها را ميدهد. شرح فرائض جمع فريضه است و مقصود از آن واجباتست كه شخص مكلف بايد آنها را انجام دهد و فرمان خدا در آنها صادر شده.فضائل جمع فضيلت است و آن اعماليست كه داراى مصلحت باشد و حسن دارد ولى واجب و حتم نيست مانند مستحبات و از اين روايت استفاده مىشود كه امر دلالت بر وجوب دارد و مستحبات مامور بها نيستند و فعل مباح و مكروه هم وجود ندارد و گر نه اعمال داراى پنج حالت ميشوند نه سه حالت و ممكن است گفته شود مباحات و مكروهات در فضائل داخلست اما مباحات باعتبار آنكه هر فعل مباحى از نظر مساعدت در تحصيل فضيلت عنوان فضيلت دارد چنانچه اگر آن را مقدمه رذيلت قرار دهى حكم رذيلت دارد بنا بر اين هيچ فعلى مباح مطلق واقع نميشود و مكروهات از نظر ترك آنها در شماره فضيلت محسوب شدهاند زيرا ترك كارهاى بد كه مكروهند موجب تحصيل فضيلت و كمال نفس ميباشد و چون در اين روايت قضا و قدر را در گناهان مدخليت داده و ممكن است اشخاص نادان گمان كنند كه اگر ارتكاب گناهان بقضا و قدر الهى باشد جبر لازم آيد مصنف كتاب قضا و قدر را توضيح داده است و ميگويد، مقصود از اين كه گناهان بقضاى الهى است اين است كه چون حكم خدا در مورد گناهان باز ايستادن و ترك آنهاست وقتى مكلف تخلف حكم خدا را كرد و باختيار خود مرتكب آن شد گناهكار شده و مقصود از اينكه گناهان بتقدير خداست اينست كه خدا مبلغ و مقدار آنها را دانسته و مقصود از اين كه گناهان بخواست خداست اينست كه خدا خواسته گنهكار را بهمان گفتار و دستور و قدغن و حذر دادن از گناه باز دارد نه بزور و اعمال قدرت تا جبر لازم آيد،پس معنى قضا حكم تكليفى است قدر علم تفصيلى بكردار بندگانست و معنى مشيت اختيار دادن بآنها است و هيچ كدام از اينها موجب وادار شدن مكلف بعمل نيست بطورى كه از او سلب اختيار شود و عمل واجب يا حرام را بدون اختيار انجام دهد بلكه خود اينها مقدمات حفظ آزادى و اختيار مكلف است نسبت بهر عملى كه انجام ميدهد و مرتكب مىشود.
221-امام رضا(عليه السّلام)از پدرانش،از على بن ابى طالب(عليه السّلام)نقل مىكند كه فرمود: عملها سه حالت دارند:واجبات و مستحبّات و گناهان.اما واجبات بر اساس فرمان خدا و خوشنودى خدا و قضاى خدا و تقدير و مشيت و علم اوست و اما مستحبّات به فرمان قطعى خداوند نيست ولى موجب خوشنودى خدا و با قضاى خدا و مشيت خدا و علم خداست،و اما گناهان،به فرمان خدا نيست ولى با قضا و قدر خدا و مشيّت و علم اوست.
221-حسين بن على عليه السّلام فرمود:شنيدم پدرم امير المؤمنين ميفرمود:كارها بر سه حالتند واجبات و مستحبات و گناهان اما واجبات بامر خدا است و برضاى او و بحكم خدا و تقدير و خواست او است و بعلم او اما مستحبات پس بامر خداوند نيست ولى برضاى خداست و بقضاء الهى است و بخواست او است و علم خداى عز و جل اما گناهان پس بامر خداوند نيست ولى بقضاء الهى است و تقدير خداوندى و بخواست و علمش و گنهكار را بكيفر خواهد رساند.
-امام حسين بن على گفته:«شنيدم پدرم مىگفت: كارها سه حالت دارد:فرائض يعنى كارهايى كه از سوى خدا به طريق حتم و الزام معين گرديده. فضائل يعنى كارهاى نيكى كه انجام آنها نيك است ليك الزامى در آنها نيست،و گناهها كه منهىست به جاى آوردن آنها عقاب دارد.اما كارهاى واجب موافق دستور خدايست و پسنديدۀ اوست و به حكم و تقدير اوست و آنها را دانسته است.فضائل به دستور او نيست اما پسند خدايست و آنها را دانسته. گناهها به خواست او نيست هر چند خدا آنها را دانسته اما مورد پسند او نباشد از اين رو گناهكاران را شكنجه مىسازد به ايشان كيفر مىدهد.