داستان مرد عجمى صاحب منزلتى است كه براى حجّ با همسرش آمده بود و هر دو صالح بودند، نخست وارد مدينه شدند و آن مرد آمد و قبر پيامبر را زيارت و سپس به خدمت امام صادق-عليه السّلام-آمد، بعد همسرش مريض شد و مشرف به موت گشت و از زندگى او مأيوس شد، پس آن زن مرد و همسرش روى او را كشيد. آن مرد در حالى كه خيلى غمگين بود، نزد امام صادق -عليه السّلام-آمد و خبر مرگ همسرش را به آن حضرت داد، حضرت دعايى كرد و فرمود: برو كه او زنده است. وقتى كه آن مرد به منزلش برگشت همسرش را ديد كه نشسته است. سپس به مكّه رفتند، امام صادق-عليه السّلام-نيز به مكّه رفت، هنگامى كه همسر مرد عجمى كعبه را طواف مىكرد، امام صادق-عليه السّلام-را ديد و به همسرش گفت: اين مردى است كه نزد خداوند مرا شفاعت كرد تا خداوند مرا زنده نمود، در حالى كه مرده بودم. شوهرش گفت: او امام هدايت «جعفر صادق»-عليه السّلام-است.