47-ابو سيّار مسمع بن عبد الملك از امام صادق-عليه السّلام-روايت مىكند كه: از امام صادق-عليه السّلام-شنيدم كه دو نفر از اهل كوفه را به نيكى ياد كرد و آن دو، حضرت را دوست مىداشتند و من به آنان گفتم كه حضرت از آنان به نيكى ياد كرد. يكى گفت: شنيدم و تصديق كردم و اطاعت مىنمايم و شكر خدا مىكنم. ديگرى دستش را به گريبان خويش برد و آن را پاره كرد و گفت: راضى نمىشوم مگر اينكه از خودش بشنوم. به سوى خانۀ حضرت شتافت و من هم دنبالش رفتم و به در خانه رسيديم و اذن ورود خواستيم. اذن دادند و وارد شديم. وقتى كه چشم حضرت به او افتاد فرمود: اى فلانى! آيا هر يك از شما مىخواهيد براى شما صحيفه آسمانى بيايد، آنچه كه مسمع گفته درست است. پس او گفت: فدايت شوم! من مىخواستم شكّم برطرف شود و گمان نمىكردم بدون اينكه بشنود، اين گونه بگويد. راوى مىگويد: مردى از كوفيان نزد آن حضرت بود و به من متوجه شد و گفت: «درفه». حضرت فرمود:«درفه» در زبان نبطى يعنى «بگير»، پس از نزد امام خارج شديم .