11-محمّد بن على روايت مىكند كه: زيد بن على گفت: مريض شدم و هنگام شب، پزشك بالاى سرم آمد و دارويى را به من سفارش كرد و گفت: هر روز فلان مقدار از آن را بخور. چون شب بود، نتوانستم آن دارو را به دست آورم و به محض اينكه پزشك از در خارج شد، خادم امام على النقى-عليه السّلام-وارد شد و كيسهاى داشت كه همان دارو را آورده بود. به من گفت: امام-عليه السّلام-به تو سلام رساند و فرمود: روزى فلان مقدار از اين دارو را بخور. زيد مىگويد: من هم به دستور حضرت عمل كردم و خوب شدم .