121-در جنگ تبوك تشنگى، مردم را تحت فشار قرار داد، گفتند: يا رسول اللّٰه! دعا كن خدا ما را سيراب كند. حضرت دعا كرد و باران باريد و در صحرا، سيل جارى شد. قبيلهاى در آنجا سكونت داشت لذا مردم گفتند: بنو ذراع و بنو فلان، بر ما باران فرستاد! پيامبر فرمود:«آيا آنها را نمىبينيد؟». خالد گفت: اجازه مىدهيد گردنشان را بزنم؟ حضرت فرمود:«نه، آنها اين گونه مىگويند، در حالى كه مىدانند خدا باران را فرستاده است» .