پدرم(ره)گفت كه حديث كرد ما را سعد بن عبد اللّٰه از احمد بن محمد بن خالد از پدرش از نضر بن سويد از يحيى بن عمران حلبى از معلى بن عثمان از على بن حنظله از حضرت صادق(عليه السّلام)كه فرمود گاهست كه نيك بخت در راه بدبختان در آورده مىشود تا آنكه مردم ميگويند كه چه بسيار شباهت ببدبختان دارد بلكه او از جملۀ ايشان است بعد از آن نيك بختى او را دريابد و گاهست كه بدبخت در راه نيك بختان در آورده مىشود تا آنكه مردم ميگويند كه چه بسيار شباهت دارد بنيك بختان بلكه او از جمله ايشانست بعد از آن بدبختى او را دريابد بدرستى كه هر كه خدا او را نيك بخت دانسته باشد از برايش بنيك بختى ختم شود و آخر كارش بسعادت منتهى گردد و اگر چه از دنيا باقى نمانده باشد مگر زمانى اندك كه عبارت است از زمان ما بين دو بار دوشيدن شتر در يك ساعت و در طرف بدبختى نيز چنين است و حضرت بجهت وضوح بقرينه مقابله آن را بيان نفرموده.
4-على بن حنظله از امام صادق عليه السّلام نقل مىكند كه آن حضرت فرمودند:گاهى انسان خوشبخت به روش انسانهاى بدبخت(گنهكار)رفتار مىكند تا جايى كه مردم مىگويند:چقدر شبيه گنهكاران شده است،بلكه يكى از آنها مىباشد.سپس خوشبختى،او را نجات مىدهد و گاهى انسان بدبخت به روش انسانهاى نيكوكار رفتار مىكند تا جايى كه مردم مىگويند:چقدر شبيه نيكوكاران شده است،بلكه يكى از آنها مىباشد.سپس بدبختى،او را(به همان مسير خودش)مىبرد.حقيقتا كسى كه خداوند او را خوشبخت كرده است،در نهايت خوشبخت خواهد شد؛اگرچه از دنيا به اندازهى سكسكه شتر باقى نمانده باشد.
4-على بن حنظله گويد:امام صادق عليه السّلام فرمود:«گاهى نيكبخت در راه بدبختان قرار داده مىشود تا آنكه مردم مىگويند چه بسيار به بدبختان شباهت دارد.بلكه او از آنان است و بعد از آن نيكبختى او را درمىيابد.و گاهى بدبخت در راه نيكبختان درآورده مىشود،تا آنكه مردم مىگويند،چه بسيار به نيكبختان شباهت دارد،بلكه او از آنان است و بعد از آن،بدبختى او را دريابد.به راستى خدا هركس را نيكبخت دانسته،سرانجامش به نيكبختى ختم خواهد شد و آخر كارش به سعادت منتهى مىشود گرچه از دنيا مگر زمانى اندك باقى نمانده باشد،كه فاصلۀ ما بين دوبار دوشيدن شتر در يك ساعت باشد.» (البته در طرف بدبختى نيز چنين است و حضرت عليه السّلام به جهت وضوح به قرينۀ مقابله آن را بيان نفرموده است).