عمرو بن ابو المقدام از پدرش نقل مىكند كه گفته:به امام باقر عليه السّلام عرض كردم: اهل سنّت چنين گمان مىبرند كه چون همۀ مردم در بيعت با ابو بكر همداستان شدند پس اين امر مورد خشنودى پروردگار بوده است و چنين نيست كه خداوند امّت محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم را پس از او به فتنه افكند.امام باقر عليه السّلام فرمود:آيا ايشان كتاب خدا را نخواندهاند و پروردگار نمىفرمايد كه:«
از عمرو بن ابى المقدام از پدرش گويد:بامام باقر(عليه السّلام)گفتم:عامه پندارند كه چون بيعت ابى بكر مورد اجتماع همه مردم شد موافق رضاى خدا جل ذكره است و خداوند را سزاوار نباشد كه امت محمد(صلّى الله عليه و آله)را پس از وى بفتنه اندازد و از دين برگردند. ابو جعفر(عليه السّلام)فرمود:آيا قرآن نخوانند آيا نيست كه خدا مىفرمايد(144-آل عمران)و نيست محمد جز يك فرستاده كه پيش از او رسولانى درگذشتهاند و جا تهى كردهاند آيا پس اگر او هم مرد يا كشته شد بوضع سابق عقب گرد كنيد و مرتجع شويد؟و هر كس روى دو پاشنه خود عقبگرد كند و سراسر پشت بدين حق دهد هيچ زيانى بخدا ندارد و محققا خداوند آنها را كه شكر نعمت ديانت و وجود پيغمبر و اسلام را كنند پاداش دهد. گويد من گفتم آنها از اين آيه تفسير ديگرى كنند. فرمود:آيا نيست كه خداوند از امتهاى گذشته كه پيش از آنها بودند گزارش داده كه پس از آمدن بينهها نزد آنان اختلاف كردند و از دين حق برگشتند آنجا كه فرموده است(253-البقره) و بعيسى بن مريم بينهها و معجزهها داديم و او را به روح القدس كمك كرديم و اگر خدا خواسته بود آنان كه پس از او آمدند يك ديگر را نميكشتند پس از آنكه معجزهها براى آنها آمد ولى باز هم اختلاف كردند و برخى از آنها گرويدند و برخى از آنها بكفر گرائيدند و اگر خدا خواسته بود باهم نمىجنگيدند ولى خدا ميكند آنچه را مىخواهد-و در اين آيه مضمونى است كه بدان مىتوان دليل آورد بر اينكه اصحاب محمد(صلّى الله عليه و آله)بعد از او اختلاف كردند و برخى از آنها ايمان داشتند و برخى هم كافر شدند.
398 - عمرو بن ابى المقدام از پدرش روايت كند كه گويد: بامام باقر عليه السّلام گفتم: اهل سنت پندارند كه چون همۀ مردم زير بار بيعت ابو بكر رفتند پس اين كار مورد رضايت خداى عز و جل نيز بود، و خداوند چنان نيست كه امت محمد (صلّى الله عليه و آله) را پس از او بفتنه اندازد و گمراه كند!؟ حضرت باقر عليه السّلام فرمود: آيا كتاب خدا (قرآن) را نخواندهاند، آيا خدا نميفرمايد:«و محمد جز فرستادهاى نيست كه پيش از او فرستادگانى درگذشتهاند آيا اگر او بميرد يا كشته شود شما بعقب باز گرديد، و هر كه بعقب باز گردد زيانى بخدا نرساند و خداوند پاداش دهد سپاسگزاران را»(سورۀ آل عمران آيه 144). عرضكردم: آنها اين آيه را جور ديگرى تفسير كنند (يعنى ميگويند اين سخن بطور استفهام ذكر شده و دلالت بر وقوع آن ندارد؟- از مجلسى (ره)-). فرمود: آيا چنان نيست كه خداى عز و جل از امتهاى پيش از ايشان خبر داده كه آنها پس از آمدن دليلهاى قاطع روشن اختلاف كردند در آنجا كه فرمايد:«و بعيسى بن مريم حجتها (و دليلهاى روشن) داديم و او را بروح القدس كمك كرديم، و اگر خدا ميخواست آنها كه پس از پيغمبران آمدند با وجود دليلهائى كه بر ايشان آمده بود با يك ديگر كارزار نميكردند، ولى باز هم اختلاف كردند، از آنها كسانى بودند كه ايمان داشتند و كسانى بودند كه كفر ورزيدند، و اگر خدا ميخواست با هم كارزار نميكردند ولى خدا هر چه خواهد ميكند»(سورۀ بقره آيه 253) و همين آيه دليل است بر اينكه اصحاب محمد (صلّى الله عليه و آله) نيز پس از او اختلاف كردند پس برخى ايمان داشتند و برخى كافر شدند.(مقصود امام عليه السّلام اين است كه وقوع اختلاف و ارتداد امتها پس از پيمبرشان مطلبى است كه بصريح قرآن اتفاق افتاده و شده است و چنان نيست كه خداوند امتى را كه پيغمبرشان از دنيا رفت از ارتداد و گمراهيشان جلوگيرى كند).