ابان بن تغلب و گروهى ديگر مىگويند:در محضر امام صادق عليه السّلام نشسته بوديم كه حضرت فرمود:هيچ بندهاى سزامند ايمان حقيقى نگردد تا آنكه مرگ نزد او محبوبتر از زندگى باشد و بيمارى دوست داشتنىتر از تندرستى،و كمتوشهگى بهتر از بىنيازى،آيا شما همچنين هستيد؟گفتند:قربانت گرديم نه بخدا قسم،و همگى شرمنده شدند و نوميدى به دلشان رخنه كرد،پس چون امام عليه السّلام نوميدى را،در ژرفاى دل ايشان دريافت فرمود:آيا كسى از شما مىخواهد هر چه آرزو دارد در اين جهان عمر كند و پس از آن بر غير اين عقيده بميرد يا اينكه هم اكنون بر اين عقيده بميرد؟گفتند:بلكه هر يك از ما بر عقيدهاى كه دارد بميرد بهتر است.امام عليه السّلام فرمود:پس روشن شد كه مرگ نزد شما محبوبتر از زندگى است.سپس فرمود:آيا هيچ يك از شما دوست دارد به آنچه مىخواهد زنده بماند و هيچ يك از اين بيماريها و دردها به پيكر او ره نيابد يا با داشتن اين عقيده بميرد؟گفتند:نه،اى فرزند رسول خدا!بدين ترتيب روشن شد كه بيمارى نيز،در نزد شما دوست داشتنىتر از تندرستى است.سپس فرمود:آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه تمام آنچه خورشيد بر آن پرتو مىافكند از آن او باشد ولى بر اين آيين نباشد؟همه گفتند:نه،اى فرزند رسول خدا!فرمود:پس مىبينم كه تهيدستى،نزد شما بهتر از بىنيازى است.
از ابان بن تغلب و عدهاى گويند ماها همه نزد امام صادق(عليه السّلام)نشسته بوديم،فرمود: هيچ بندهاى شايسته حقيقت ايمان نيست تا اينكه مرگ در بر او از زندگى دوستتر باشد و بيمارى در بر او از تندرستى دوستتر باشد و فقر و ندارى در بر او از توانگرى دوستتر باشد شماها چنين هستيد؟ همه گفتند نه بخدا خدا ما را قربانت كند و سخت شرمنده شده و سر بزير شدند و دلشان پر از نوميدى شد و چون امام ديد چه بر دل آنها وارد شد فرمود: آيا هر كدام شماها را خوش آيد كه هر چه خواهد در اين جهان بپايد و سپس بر جز مذهب حق و عقيده به امامت كه دارد بميرد يا دوست دارد كه بر عقيده خود بميرد و گرچه عمرش كوتاه باشد؟ گفتند بلكه هر كدام ما دوست دارد بر عقيده خود بميرد هم اكنون،فرمود بنا بر اين من مىدانم كه مردن نزد شما دوستتر است از زيستن. سپس فرمود:آيا هر كدام شماها شاد است و خوشى دارد كه پيوسته تندرست بماند و از همه اين بيماريها و دردها چيزى به او نرسد تا آنكه بغير مذهب حق بميرد؟همه گفتند:نه،يا بن رسول اللّٰه فرمود:پس مىدانيم كه بيمارى نزد شماها از تندرستى بهتر است و دوستر است. سپس فرمود:آيا هر كدام شما خوش دارد كه آنچه خورشيد بر آن ميتابد از آن او باشد و بر مذهب حق نباشد؟همه گفتند نه،يا بن رسول اللّٰه فرمود:پس مىدانم ندارى نزد شما دوستتر است از توانگرى
357 - ابان بن تغلب و جمعى ديگر گويند: در محضر امام صادق عليه السّلام نشسته بوديم حضرت فرمود: هيچ بندهاى شايستۀ حقيقت ايمان نگردد تا زمانى كه مرگ در نزد او محبوبتر از زندگى باشد و بيمارى در پيش او محبوبتر از تندرستى و ندارى در بر او محبوبتر از دارائى باشد آيا شماها اين چنين هستيد؟ گفتند: نه بخدا قسم قربانت گرديم و همگى شرمنده و سر بزير شدند و يكسره نوميدى اعماق دلهاشان را فرا گرفت، امام عليه السّلام كه شرمندگى و نوميدى آنها را مشاهده كرد بدانها فرمود: آيا دوست دارد يكى از شماها كه هر چه خواهد در اين جهان عمر كند و پس از آن بر غير از اين عقيده (شيعهگرى) بميرد يا اينكه (پيش از آنكه آن عمر طولانى را بكند) هم اكنون بر اين عقيده (و ايمان) بميرد؟ گفتند: بلكه هر يك از ما (دوست دارد) هم اكنون بر اين عقيده كه دارد بميرد (و آن عمر طولانى را بدون افتخار داشتن اين عقيده نكند) فرمود: پس معلوم شد كه مرگ نزد شما محبوبتر از زندگى است. سپس فرمود: آيا دوست دارد يكى از شماها كه زنده بماند آنچه خواهد و هيچ يك از اين بيماريها و دردها باو نرسد يا اينكه بدون داشتن اين عقيده بميرد؟ گفتند: نه اى فرزند رسول خدا، فرمود: و بدين ترتيب هم معلوم شد بيمارى در نزد شما محبوبتر از تندرستى است. سپس فرمود: آيا دوست دارد يكى از شماها كه تمام (دارائى اين جهان و) آنچه خورشيد بر آن ميتابد از آن او باشد ولى بر غير اين مذهب و عقيده باشد؟ همه گفتند: نه، اى فرزند رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) فرمود: و بدين ترتيب نيز معلوم شد كه ندارى در نزد شما محبوبتر از دارائى است.