امام باقر عليه السّلام فرمود:از جابر بن عبد اللّٰه شنيدم كه مىگفت:روزى رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم بر ما گذر كرد و ما در انجمنى بوديم.حضرت صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم بر ناقهاش سوار بود.اين رويداد پس از زمانى بود كه حضرت صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم از حجّة الوداع بازمىگشت.پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم ايستاد و سلام كرد و ما هم پاسخ سلام او را داديم.سپس فرمود:چگونه است كه من مىبينم دوستى دنيا بر بسيارى از مردم چيره شده تا جايى كه گويى مرگ در اين دنيا براى ديگران ثبت شده و اين گروه،جاويدانند،و پندارى در اين جهان،حق بر ديگران بايسته شده،و تا جايى كه گويى از خبرهاى مردههاى پيش از خود نه چيزى شنيدهاند و نه ديدهاند.راه آنان،همان راه مردم مسافر و در حال كوچ است كه مرگ بزودى به سراغ آنها آيد و خانۀ آنها گورشان گردد و ديگران ارثشان را بخورند.آنها چنين مىپندارند كه پس از مرگ ايشان جاودان خواهند ماند.هيهات هيهات،آيا پسينيان آنها از پيشينيانشان پند نمىپذيرند؟!آنها هر پند آموزى را كه در كتاب خدا بود نياموختند و در طاق نسيان نهادند،و از هر سرانجام بدى آسوده به سر بردند و از رويدادهاى سخت و حوادث مهلك نهراسيدند.خوشا به حال كسى كه ترس از خدا او را از ترس مردم بازداشت،و خوشا به حال كسى كه پرداختن به عيوب خود،او را از پرداختن به عيوب برادران مؤمنش جلو گرفت.خوشا به حال كسى كه براى خدا فروتنى كرد و در آنچه خدا به او حلال كرده است زهد پيشه كرد بىآنكه از شيوۀ من روى برتابد و رونق دنيا را به سويى فكند بىآنكه از سنّت و كردار من،ره به كژى گزيند؛و از اخيار خاندان من كه پس از من خواهند بود پيروى كند و از اهل كبر و فخر و دنياطلبى دورى گزيند؛كسانى كه بر خلاف سنّت من بدعت مىنهند و به راهى جز شيوه و كردار من مىروند. خوشا به حال مؤمنى كه مالى را جز از راه معصيت و خلاف به دست آورد و آن را در غير گناه خرج كرد و به تهيدستان و كم توشگان داد. خوشا به حال كسى كه با مردم خوشرفتارى كرد و كمك خود را به آنها دريغ نورزيد و شرّ خود را از آنها بگرداند. خوشا به حال كسى كه در مخارج خود،ميانهروى در پيش گرفت و افزودۀ درآمدش را به نيازمند بخشيد و از سخن زيادى خويشتندارى كرد و از كردار زشت باز ايستاد.
از امام باقر«عليه السّلام»فرمود از جابر بن عبد اللّٰه شنيدم مىگفت يك روز رسول خدا«صلّى الله عليه و آله»بر ما گذر كرد،ما در انجمنى بوديم و او بر ناقهاش سوار بود،اين داستان پس از برگشت او از حجة- الوداع بود،آن حضرت بر سر ما ايستاد و سلام داد و ما جواب او را داديم سپس فرمود: مرا چه شده است كه مينگرم دوستى دنيا بر بسيارى از مردم چيره شده است تا آنجا كه گويا در اين جهان مرگ بنام ديگران ثبت شده و آنان جاويدند و گويا حق در اين جهان بر ديگران بار شده و آنان بر كنارند و تا آنجا كه گويا از گزارش مردههاى پيش از خود نه چيزى شنيدند و نه ديدند،راه آنان همان راه مردمى مسافر و در حال كوچست بزودى زود مرگ بر سر آنها تازد و باز آيد،خانه آنها گورشان گردد و ديگران ارتشان را بخورند،آنان را گمانست كه پس از گذشتگان در جهان جاويدانند. هيهات هيهات پس ماندهها و پيش راندهها پند نياموختند هر آينه نادانى كردند و به دست فراموشى سپردند هر پند آموزى در كتاب خدا بود و از سرانجام هر بدى آسوده بسر بردند و از پيش آمدهاى ناگوار و كمر شكن و گرفتاريهاى پديد آينده نهراسيدند. خوشا بر كسى كه ترس از خدا عز و جل او را از ترس مردم باز دارد. خوشا بر كسى كه بعيب خود پويد و عيب برادران مؤمنش را نجويد. خوشا بر كسى كه نسبت بخدا عز و جل تواضع كند و در آنچه خدا باو حلال كرده است زهد پيشه كند بىآنكه از روش من رو گردان باشد و شكوفائى دنيا را بيكسو نهد بىآنكه از سنت و كردار من منحرف شود و پيروى كند از اخيار عترت من كه پس از من هستند و از اهل كبر و فخر و دنيا دارى كناره كنند آن كسانى كه بر خلاف سنت من بدعت گذارند و به راهى جز روش و رفتار من بروند. خوشا بر مؤمنى كه مالى از جز راه معصيت و خلاف بدست آورد و آن را در غير گناه خرج كند و بمستمندان و درويشان بدهد. خوشا بر كسى كه با مردم خوش رفتارى كند و بدانها از كمك خود دريغ نورزد و شر خود را از آنها بگرداند.خوشا بر كسى كه در هزينه خود ميانه روى كند و فزونى در آمد خود را بمستحقان ببخشد و از سخن زيادى خوددارى كند و از كردار زشت باز ايستد.
190 - ابو مريم از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: از جابر بن عبد اللّٰه شنيدم كه ميگفت: روزى رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) هم چنان كه سوار شتر بود از كنار انجمن ما گذر كرد و اين جريان وقتى بود كه از سفر حجة الوداع باز ميگشت پس در نزد ما كه رسيد توقف كرده بر ما سلام كرد آنگاه فرمود: چه شده كه مىبينم دوستى دنيا بر بيشتر مردم چيره شده بحدى كه گويا مرگ در اين دنيا بنام ديگران ثبت شده؟ و گويا حق و حقيقت در اين جهان بر جز اينها واجب گشته، و تا اينكه گويا سرگذشت مردگان پيش از خود را نشنيده و نديدهاند،(با اينكه) راه ايشان همان راه مردم مسافر است و بزودى بسوى آنان (يعنى مردگان) بازگردند، خانههاى آن مردگان گورشان باشد و اينان ميراث آنان را خورند، اينها پندارند پس از آن مردگان هميشه خواهند ماند! هيهات هيهات![آيا] دنبالان از جلو رفتگان پند نگيرند؟ براستى كه از ياد برده و فراموش كردند هر پند دهندهاى را در كتاب خدا و از شر هر سرانجام بدى ايمن و آسوده خاطر گشته و از نزول بلاهاى سخت و پيش آمدهاى ناگوار ترس ندارند. خوشا بحال كسى كه ترس از خداى عز و جل او را از ترس از مردم مشغول كرده. خوشا بحال كسى كه عيب خودش او را از (تفحص و دقت در) عيوب برادران با ايمانش باز دارد. خوشا بحال كسى كه براى خداى عز ذكره تواضع و فروتنى كند، و در آنچه خداوند بر او حلال كرده بدون آنكه از روش من منحرف شود زهد ورزد، و از تازگى و رونق دنيا بىآنكه تغييرى از سنت من پيدا كند دورى گزيند، و از نيكان عترت من پس از من پيروى كند و از كبرورزان و فخركنندگان و دنيا طلبان كناره گيرد، آنان كه بر خلاف سنت و روش من بدعت گذارند، و براهى غير از راه و روش من بروند. خوشا بحال آن مؤمنى كه مالى از غير راه معصيت و نافرمانى بدست آرد و در غير راه معصيت نيز خرج كند، و بوسيلۀ آن بدرويشان و مستمندان احسان كند. خوشا بحال كسى كه اخلاقش را با مردم خوب كند و از كمك كردن بآنان دريغ نكند و شر خود را از آنان بگرداند. خوشا بحال كسى كه در خرج ميانهروى كند و زياده (از خرج) را (بمستحقان) ببخشد و از سخنان بيهوده و زيادى و كار زشت خوددارى كند.