امام صادق عليه السّلام فرمود: عالمى نزد عابدى رفت و باو گفت: نماز خواندنت چگونه و در چه حد است، عابد گفت: مانند منى را از نمازش ميپرسند؟! در صورتى كه من از فلان زمان و فلان وقت عبادت خدا ميكنم، عالم گفت: گريه كردنت چگونه است؟ گفت: چنان ميگريم كه اشكهايم روان مىشود، عالم گفت: همانا اگر خنده كنى و ترسان باشى، بهتر است از اينكه گريه كنى و ببالى، هر كه بخود ببالد چيزى از عملش بالا نرود (پذيرفته نشود).
5-فرمود(عليه السّلام):يك مردِ عالمى نزد عابدى آمد و به او گفت: چطور نماز مىخوانى؟در پاسخش گفت:از چون منى پرسند كه چطور نماز مىخوانى؟من از آغاز چنين و چنان خدا را عبادت مىكنم،گفت:چگونه است گريۀ تو؟گفت:به اندازهاى گريم كه اشكم روان شود.آن عالم گفت:به راستى اگر بخندى و از خدا ترسان باشى بهتر است كه گريه كنى و به خود ببالى،راستى هر كه بر خود ببالد،هيچ كردارى از او بالا نرود.
5-امام صادق عليه السّلام فرمود:دانشمندى نزد عابدى رفت و به او گفت:چطور نماز مىخوانى؟من از آغاز،چنين و چنان خدا را عبادت مىكنم،گفت: چگونه است گريۀ تو؟گفت:به اندازهاى مىگريم كه اشكم روان شود.
آن عالم گفت:براستى اگر بخندى و از خدا ترسان باشى بهتر است كه گريه كنى و به خود ببالى،راستى هركس بر خود ببالد،هيچ كردارى از او بالا نرود.