عبد الاعلى گويد: بامام صادق عليه السّلام عرضكردم: مرا اندرزى ده كه از آن پند گيرم، فرمود: مردى خدمت رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله آمد و عرضكرد: يا رسول اللّٰه: اندرزى بمن بياموز كه از آن پند گيرم، حضرت باو فرمود برو و غضب مكن، سپس تكرار كرد و باز حضرت فرمود: برو و غضب مكن تا سه بار.
5-از عبد الأعلى،گويد:به امام صادق(عليه السّلام)گفتم:به من پندى ده كه بدان پند گيرم،در پاسخ فرمود:مردى نزد رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)آمد و به او گفت:يا رسول اللّٰه!به من بياموز پندى كه بدان پند گيرم،در پاسخ او فرمود: برو دنبال كارِت و خشم مكن،و تا سه بار بر او باز گفت،و در هر سه بار،همين پاسخ را شنيد كه:برو پى كارِت و خشم مكن.
5-«عبد الاعلى»،گويد:به امام صادق عليه السّلام گفتم:به من پندى ده كه به آن پند گيرم،در پاسخ فرمود:مردى نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و به او گفت:يا رسول اللّه!به من بياموز پندى كه به آن پند گيرم،در پاسخ او فرمود:
برو و خشم مكن،و تا سه بار تكرار كرد و در هر سه بار،همين پاسخ را شنيد كه:برو و خشم مكن.
***